داشتن حس بی کفایتی در زندگی می تواند شما را به مسیر افسردگی سوق دهد. آیا تا به حال احساس می کنید که به تمام آنچه می خواهید انجام نمی دهید؟ شاید هر روز از خواب بیدار می شوید و احساس ناکافی می کنید و دوست دارید که باید در زندگی خود جلوتر باشید.
این احساس بی کفایتی می تواند در هر سن و مرحله ای از زندگی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال، در روز تولد 16 سالگی ام، وارد اتاق خوابم شدم، در را بستم و یک ساعت گریه کردم. چرا؟
فکر میکردم ۱۶ ساله شدهام و هیچ کاری در زندگیام انجام ندادهام. به طور جدی. داستان واقعی. من آن را به وضوح به یاد دارم. در نگاهی به گذشته، این تصور مضحک به نظر می رسید.
من فقط 16 سال داشتم. خیلی جوان بودم. پس از آن دوباره، وقتی 18، 21 ساله شدم و غیره، افکار مشابهی به ذهنم خطور کرد. با تولد هر نقطه عطفی، طبیعی است که به دستاوردها یا عدم موفقیت خود فکر کنید.
آیا تا به حال نسبت به موقعیتی که در زندگی هستید احساس ناکافی کرده اید؟
حتی ماهرترین افراد هم می توانند در این تله بیفتند که احساس شکست دارند. شاید همه در گوشه ای ننشینند و گریه کنند. با این حال، این احساس مشترک است.
اهداف، و میل به انجام کارهای بزرگ در زندگی، به خودی خود چیزهای بدی نیستند. بیشتر، این یک چیز مثبت است. اگر افرادی را نداشتیم که به موفقیتهای بزرگ دست یافتهاند، دنیای ما به اینجا نمیرسید. با این حال، اگر ما دچار احساس شکست شویم و به طور منظم به اندازه کافی کار نکنیم.
این می تواند به افکار ناسالم منجر شود. از طریق تجربه و تغییر نگرش، من توانسته ام آن احساسات منفی را از خود دور نگه دارم. این بدان معنا نیست که هر روز از خواب بیدار می شوم و احساس موفقیت هیجان انگیزی می کنم، اما می توانم زندگی و اهدافم را به شیوه ای سالم پیش ببرم.
در اینجا چند نکته مفید وجود دارد که به شما کمک می کند بر این احساس ناتوانی غلبه کنید.
1.فهرستی از کارهایی که انجام داده اید تهیه کنید
ما اغلب موفقیت های خود را فراموش می کنیم و احتمالاً بیش از آنچه تصور می کنیم انجام داده ایم.یادآوری بصری این دستاوردها می تواند برای اعتماد به نفس افراد شگفتی ایجاد کند.
دستاوردهای کوچک را یادداشت کنید. از جمله چیزهایی که ممکن است برایتان بدیهی باشد، مانند فارغ التحصیلی از دبیرستان یا داشتن ماشین. آن را روی یک کاغذ بنویسید و روی دیوار خود بچسبانید.
وقتی تمام کارهایی را که واقعاً انجام دادهاید میبینید، هرگز نخواهید گفت: “من هیچ کاری انجام ندادم.” یکی دیگر از راه های عالی برای انعکاس زندگی خود نوشتن بیوگرافی است.
زمانی که احساس می کنم به اندازه کافی موفق نیستم، به وب سایتم می روم و دوباره بیوگرافی خود را می خوانم. این خاطره من را تازه می کند که دستاوردهای قابل توجهی در زندگی و حرفه من وجود داشته است.
2.مقایسه خود با دیگران به احساس بی کفایتی کمک می کند
من همیشه این احساسات عدم موفقیت کافی را به اندازه گیری خود با دیگران گره می زنم همیشه فردی موفق تر از شما وجود خواهد داشت که بیشتر از شما پول در می آورد، از شما ظاهر بهتری دارد و غیره و غیره. اجازه دادن به حسادت سر زشت خود را ناسالم است و از دستاوردهای شما می کاهد.
به یاد داشته باشید که سفر شما در زندگی منحصر به فرد است و موفقیت دیگران نباید شما را تعریف کند. شما می توانید یک عمر برای ارتقای دستاوردهای دیگران صرف کنید و هرگز برای قدردانی از دستاوردهای خود وقت نگذارید.
مقاله پیشنهادی زرگیل به شما دوست عزیز
3.نعمت های خود را بشمار
روی دیگر سکه این است که همیشه یک نفر دیگر وجود خواهد داشت که از شما بدتر باشد. شخص دیگری کمتر از شما موفق است، کمتر از شما پول در می آورد و غیره و غیره.
من می دانم که من فقط گفتم: “خودت را با دیگران مقایسه نکن”، اما این نوع مقایسه در مورد به دست آوردن دیدگاهی در مورد موقعیت خود است. این بدان معنا نیست که باید هوای برتری را در خود ایجاد کنید و در مورد تمام دستاوردهای خود فکر کنید.
این نیست که فکر کنید بهتر از دیگران هستید. این در مورد یادآوری آنچه واقعاً در زندگی مهم است است. به عنوان مثال، اگر چیزهایی که میخواهید به دست آورید، شغلی یا مالی باشد.
اگر دوستی دارید که با سرطان مبارزه میکند یا همسایهای که یکی از والدین خود را از دست داده است، چندان مهم به نظر نمیرسد. برای برخی از افراد، نفس کشیدن روزانه هوای تازه یک موفقیت بزرگ است. شکرگزاری هر روز را به عادت تبدیل کنید. قدردانی یک سلاح عالی برای شکست نارضایتی و توقف احساس بی کفایتی است.
4.یک تشویق کننده نهایی در زندگی خود داشته باشید.
شما ممکن است دوستان و اعضای خانواده ای داشته باشید که ممکن است خوشایند آنها سخت باشد. این ممکن است منبع بزرگی از احساس بی کفایتی شما باشد.
اگر به اندازه کافی به آنها گوش دهید و با منفی بافی آنها احاطه شده باشید، طبیعی است که هر چیزی را که آنها درباره شما انتقادی می گویند را قبول کنید.
حداقل یک دوست داشته باشید که تشویق کننده نهایی شما باشد. همه ما به کسی نیاز داریم که بگوید: «به تو افتخار می کنم! تو داری عالی انجامش میدی! من به تو ایمان دارم!» این تأیید راه نجات شماست. همه ما به کسی نیاز داریم که همیشه پوشش نقره ای را ببیند و به ما بگوید که فنجان نیمه پر است. وقتی از خودت ناراحت میشوی، آن شخص تمام موفقیتهایت را به تو یادآوری میکند و شما را تشویق میکند. آنها برای شما یادداشت می نویسند.
متن هایی با ایموجی های مثبت برای شما ارسال می کنند و به شما ضربه می زنند. قدرت حمایت اخلاقی را دست کم نگیرید.
مهم است که دوستی داشته باشید که از شما بپرسد وضعیت شما چگونه است و مطمئن شود که دوباره به این فکر نمی کنید که شکست خورده اید. این مستلزم آن است که در به اشتراک گذاشتن مبارزات و احساسات خود نسبت به خود آسیب پذیر باشید.
اگر در زندگی خود یک تشویق کننده ندارید، ممکن است لازم باشد دوستان جدیدی پیدا کنید تا بتوانید یکی از آنها را پیدا کنید. گروه مناسبی از افراد می توانند به شما کمک کنند تا احساس بی کفایتی نکنید.
5.انرژی خود را بر کمک به دیگران متمرکز کنید
ما در جامعهای زندگی میکنیم که «اول من» است، که وقتی به آنچه میخواهیم نمیرسیم، میتواند باعث نارضایتی شود.
وقتی توجه را از خود دور میکنید، روی آنچه احساس میکنید کمبودهای خودتان هستند، فکر نمیکنید. من این اصل را مفیدترین و ملموس ترین برای تمرین می دانم. کسی را راهنمایی کنید یا در یک سازمان غیرانتفاعی محلی داوطلب شوید.
راه های دیگری برای کمک به افرادی که شروع به کار کرده اند یا نیاز دارند پیدا کنید. به جای این که بپرسیم «برای پیشبرد اهدافم چه کاری می توانم انجام دهم؟» سعی کنید بپرسید: “چه کاری می توانم انجام دهم تا به دیگران در رسیدن به اهدافش کمک کنم؟” این به شما یادآوری می کند که چیزهای زیادی برای ارائه به دنیا دارید.
در نظر داشتن این موارد به شما کمک می کند تا از مسابقه تسلیحاتی “موفقیت” عبور کنید. برخی از آخرین افکار در مورد احساس بی کفایتی
زندگی یک رقابت نیست، اگرچه برخی از مردم به شما این باور را می دهند.این می تواند یک فرآیند مادام العمر باشد که فکر نکنید به اندازه کافی در زندگی خود انجام نمی دهید. ما به هیچ وجه نباید تنبل و بی ثمر باشیم. سخت کار کردن و داشتن هدف چیز خوبی است.
با این حال، اگر دائماً احساس می کنید که شکست خورده اید و هیچ کار مهمی انجام نداده اید، می تواند مکانی تنها و فلج کننده باشد. بحران اعتماد به نفس شما را از زندگی با حداکثر پتانسیل خود باز می دارد. متن ترانهای را که به نام «فلج» نوشتم، برایتان میگذارم.
این بهترین احساسات من را در مورد این موضوع بیان می کند. هر وقت دوباره آن جوان 16 ساله در من ظاهر می شود به این آهنگ فکر می کنم.
امیدوارم این کلمات شما را تشویق کند که از هر گونه احساس بی کفایتی عبور کنید.
نمیخواهم آخری تمام شود
شکست مرا آزار می دهد
زندگی خیلی سریع میگذره
تمام آن چیزی که می توانستم باشم نبودم
مبارزه برای ادامه دادن
روبرو شدن با ترس ها تا زمانی که از بین بروند
منبع: everydaypower.com