من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم هرکس امتیاز خود را دارد. پارک ژوراسیک مال من است. هرگز فکر نمی کردم که فیلم های ژوراسیک به سینماها بازگردند.
The Lost World: Jurassic Park اولین فیلم در سال 1993 به پرفروشترین فیلم تاریخ تبدیل شد و با مجموع بیش از 914 میلیون دلار از باکس آفیس جهانی به فروش رسید.
فیلم های با موضوع ژوراسیک در همه دوره ها فروش خوبی داشته است. به این علت که طرفدار های خاص خودش را داشته است.
ما در اینجا لیست پرفروش ترین و مهیج ترین فیلم های با مضمون ( پارک ژوراسیک ) برای شما فراهم کرده ایم که امیدواریم مورد توجه شما واقع شود.
6.دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده
در حالی که من عاشق دنیای Jurassic: Fallen Kingdom هرچه بیشتر آن را تماشا می کنم، در انتهای لیست قرار می گیرد زیرا دو نیمه کاملاً متمایز دارد که می توانستند فیلم های خودشان را تضمین کنند.
نجات دینو در Isla Nublar و سرزمین اصلی. حراج عمارت در ابتدا، اولی را خیلی ترجیح میدادم زیرا احساس میکردم بیشترین ارتباط را با قسمتهای قبلی دارد. همچنین به این دلیل که ماموریت نجات دایناسورها بسیار منطقیتر از ایده آوردن موجودات خطرناک به یک عمارت مملو از مردم و به حراج گذاشتن آنها در ابتدا بود.
هر چه بیشتر فیلم را تماشا می کنم، بیشتر از تغییر سبک و لحن آن خوشتان می آید.
به عنوان یک عاشق وحشت، چگونه می توانید به خانه ای شبح وار پر از دایناسورها نه بگویید؟ اما چیزی که واقعاً عشق من به دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده را تقویت کرد این بود که متوجه شدم دنیای ژوراسیک و پادشاهی سقوط کرده اساساً از نقشه پارک ژوراسیک و دنیای گمشده پیروی می کنند.
پارک ژوراسیک پتانسیل باورنکردنی یک پارک موضوعی دایناسور را به شما نشان میدهد و سپس کل ماجرا خراب میشود و میسوزد، و این نکته مالکوم (جف گلدبلوم) را ثابت میکند.
ترکیب دنیای ژوراسیک و پادشاهی سقوط کرده اساساً همان مسیر را دنبال میکنند، اما در مقیاسی بزرگتر، و این چیزی است که باعث میشود فرنچایز بهعنوان کل به خوبی کار کند.
بله، فیلمهای ژوراسیک درباره این هستند که وقتی انسانها دایناسورها را به زندگی بازمیگردانند چه اتفاقی میافتد، اما درباره تمایل انسان به تکرار اشتباهات مشابه است.
حتی زمانی که عواقب آن را بدانند. و اکنون ما پارک ژوراسیک، دنیای گمشده، دنیای ژوراسیک و پادشاهی سقوط کرده را داریم که همگی روی هم چیده شدهاند و بیشتر در آن نقطه چکش میکنند.
دو فیلم دنیای ژوراسیک از نظر توسعه شخصیت، داستان سرایی فشرده و ترکیبی از CG و انیماترونیک نمی توانند با فیلم اصلی سال 1993 مطابقت داشته باشند، اما آنها برندگان بزرگی در بخش ساخت و ساز جهان هستند که کلید شدت ساخت و ساز است.
فرانشیز به طور کلی دنیای ژوراسیک کالین ترورو ایده دایناسورهای طراح و شکارچیان قابل آموزش را اضافه می کند. سپس کارگردان J.A. پادشاهی سقوط کرده بایونا دستکاری های ژنتیکی شدیدتری را انجام می دهد و همچنین دایناسورها را در مناطق پرجمعیت رها می کند.
5. پارک ژوراسیک 3
فیلم سوم در انتهای این فهرست قرار ندارد. من تمایل دارم تا فیلم Jurassic Park III و Fallen Kingdom را بهش اشاره کنم.
اما در حال حاضر، Jurassic Park III دارای مزیتی است که یک فیلم منسجم تر است و یکی از شخصیت های مورد علاقه من در این مجموعه را به نمایش می گذارد. بله، به دلیل لحن و تمرکز روی گروه کوچکی از شخصیتها، کمی شبیه یک ماجراجویی جانبی سرگرمکننده است.
اما این فیلم هنوز به طور قابل توجهی به تعدادی از مفاهیم و مضامین کلیدی فرنچایز کمک میکند. مواد مسخرهتری در این ترکیب وجود دارد، مانند کربیهای فوقالعاده (ویلیام اچ میسی و تئا لئونی) و مشهورتر از همه، رویای شکارچی آلن (سم نیل)، اما ما در مورد سناریویی صحبت میکنیم که دایناسورها وجود دارند.
در حالی که پارک ژوراسیک و دنیای گمشده نشان میدهند که چگونه این ایده جادویی پارک دایناسورها میتواند مردم را در مقیاس بزرگتر به ارمغان بیاورد، پارک ژوراسیک III اساساً این ایده را به بیلی میدهد. بیلی آدم بدی نیست.
او می داند که دزدیدن تخم های رپتور اشتباه است. اما، گرفتن تخم مرغ یک راه حل سریع و وسوسه انگیز برای مشکل تامین مالی آنها است. مانند بسیاری از شخصیتهای فیلمهای قبلی، بیلی میآموزد که گرفتن چیزی که شخص دیگری خلق کرده است.
فقط به این دلیل که وجود دارد، یک چیز خطرناک است و بهای آن را در یکی از بهترین صحنههای فیلم میپردازد. کاش شخصیت های بیشتری در این سریال از او سرنخ می گرفتند!
4. پارک ژوراسیک / سلطه
آیا Dominion نتیجه سه گانه دنیای ژوراسیک است که من به آن امیدوار بودم؟ دور از ذهن است، اما آخرین فیلم ژوراسیک کالین ترورو همچنان سرشار از جلوه های بصری، ترکیب بازیگران و ایده های ارزشمند است.
زمانی که فرنچایز به شدت به سمت ژانر اکشن متمایل شد، استفاده از جلوه های دیجیتال بیشتری را ضروری کرد.
جلوههای فیلمهای Jurassic World و Fallen Kingdom قوی هستند، اما Dominion نه تنها تعادل بسیار مؤثری بین استفاده دیجیتال و کاربردی را نشان میدهد، بلکه به نظر میرسد که Trevorrow دقیقاً میداند چگونه آن لحظات سنگین دیجیتالی را برای اطمینان از باورپذیر بودن موجودات قاببندی کند.
مملو از پژواک لحظات فراموش نشدنی از نسخه اصلی 1993 است، به نظر می رسد که این سه نفر از بازآفرینی با تأثیرات عالی لذت می برند.
اما در نهایت، این برایس دالاس هاوارد است که نه تنها با این فیلم خاص، بلکه به طور کلی با سه گانه جدید فرار می کند. کلر دیرینگ قوس قابل توجهی را تجربه می کند که اساساً مضامین اصلی فرنچایز و درس هایی را که بینندگان امیدوارند از آن بگیرند را منعکس می کند و هاوارد می تواند از تک تک آن سفر حداکثر استفاده را ببرد.
کلر این سه گانه را به عنوان یک مدیر عملیات تمام کسب و کار بدون درک موجودات موجود در پارکش آغاز می کند تا متوجه اشتباه روش خود شود، او تلاش می کند تا تغییر کند و به دیگران الهام می دهد که در طول مسیر همین کار را انجام دهند.
با این حال، بزرگترین فرصت از دست رفته این دسته، شکست در تکیه بر چیزی است که فرنچایز همیشه به سمت آن ساخته است.
زمانی که مشکل بهقدری قابلتوجه از کنترل خارج میشود که واقعا دیگر نمیتوان اشتباهات بشر را نادیده گرفت، زیرا پارک اکنون به آن توجه کرده است.
تبدیل شدن به جهان تروورو در فیلم کوتاه ژوراسیک خود یعنی نبرد در بیگ راک این کار را کاملاً مؤثر انجام می دهد، اما به قدری بر ملخ ها و اتفاقاتی که در دره Biosyn اتفاق می افتد متمرکز است که زمان بسیار کمی از نمایشگر به سؤالی مبتکرانه از نوع برآورده کردن آرزو اختصاص داده شده است که این فرانچایز بسیار به دست آورده است. چه می شد اگر ما در کنار دایناسورها زندگی می کردیم؟
3. دنیای گمشده: پارک ژوراسیک
در اینجا یک جفت دیگر وجود دارد که تمایل دارند بسته به روز مکانهای لیست من را عوض کنند.
در حال حاضر، هیجان دیدن رویای جان هاموند به طور کامل (برای مدت کوتاهی) در حال انجام است. نه، این فیلم به چیزی شبیه به نسخه اصلی سال 1993 نزدیک نمی شود، اما پارک ژوراسیک به طور نجومی این امتیاز را بالا برد.
این واقعیت که استیون اسپیلبرگ موفق شد یک فیلم دنبالهدار با یک مجموعه بزرگ دیگر از شخصیتها، مجموعههای فراموش نشدنی و داستانی که بهطور قابل توجهی دنیای فرنچایز را گسترش میدهد، ارائه دهد، کاملاً یک دستاورد است.
لوکیشن جدید نه تنها به The Lost World این فرصت را میدهد تا دایناها، مجموعهها و مکانهای جدیدی را ارائه دهد که هنوز به فیلم اصلی مرتبط هستند. بلکه به داستان یک رونق مضمونی نیز میدهد.
بسته به نحوه تفسیر لحظه پایانی پارک ژوراسیک، آن فیلم اساساً پارک و دایناسورها را پشت سر گذاشت. اما همانطور که همه ما به خوبی می دانیم، شما نمی توانید یک مشکل را فقط زیر فرش بکشید و آن را فراموش کنید، به خصوص چیزی که مهم است.
همانطور که ایان مالکوم در اولین فیلم به جان هاموند می گوید: “شما خودتان دانش را به دست نیاوردید، بنابراین مسئولیت آن را به عهده نمی گیرید.” در دنیای گمشده، این مسئولیت در حال تغییر است.
نه تنها اولی یک گام رو به جلو برای کلی پس از جدا شدن از تیم است، بلکه برای هر طرفدار جوان ژوراسیک (مثل شما واقعاً) که مشتاق دیدن دختری جوان است که قدم میگذارد و با لگد به لب میآید، یک ضربه الهامبخش است.
هنگامی که صحبت از راه اندازی رکس به سرزمین اصلی می شود، این یک ضرورت حق رای دادن است. این لحظه ای است که به جهان سیگنال می دهد که این دایناسورها را نمی توان به سادگی قطع کرد و فراموش کرد. آنها اکنون این سیاره را با ما به اشتراک می گذارند، افراد زیادی هستند که مشتاق بهره برداری از آنها هستند، و اگر ما دوباره در یک محیط کنترل نشده از مسیرها عبور کنیم، این پیش نمایشی است از آنچه ممکن است به نظر برسد. و اکنون، به اندازه کافی، با وجود این هشدار، ما می بینیم که چگونه در مقیاس بسیار بزرگتر در Dominion انجام می شود.
2. دنیای ژوراسیک
هنگامی که 22 سال منتظر بودید تا چشم انداز اصلی جان هاموند (ریچارد آتنبرو) به نمایش گذاشته شود. دنیای ژوراسیک از هیجان ذاتی بهره برداری می کند.
اما، من کاملاً معتقدم که تکیه به آن و پیروی از طرح اولیه پارک ژوراسیک مؤثرترین راه برای بیان این داستان بود.
این فرنچایز درباره افرادی است که اشتباهات مشابهی را در مقیاس های بزرگتر و بزرگتر انجام می دهند. مطمئناً، گفتن این جمله آسان است، «ببینید در پارک ژوراسیک چه اتفاقی افتاد! چرا دوباره این کار را انجام می دهید؟ اما پس از آن، درست مانند شگفتی دیدن اولین نگاه الی و آلن به آن براکیوزاروس است. در فیلم اول، وقتی گری (تای سیمپکینز) پنجره اتاق هتلش را باز میکند و دنیای ژوراسیک کاملاً کارآمد را آشکار میکند.
دوباره احساس لرزیدن میکنید. و این پارک فقط ایده جان هاموند نیست که به واقعیت تبدیل شده است. این ایده ده بار جان هاموند است.
دیگر فقط این نیست که به یک تور جیپ بروید و امیدوار باشید که یک دایناسور را پشت یک حصار برقی ببینید. سوار شدن با تراموا به پارکی به اندازه یک شهر کوچک است. که به شما این فرصت را می دهد که در کنار دایناسورها در یک ژیروسفر بدوید. تا در واقع یک دایناسور را در باغ وحش Gentle Giants Petting لمس کنید، و خیلی چیزهای دیگر.
وحشت از نیاز بشریت برای بزرگتر، ترسناکتر و سردتر کردن همه چیز بدون در نظر گرفتن پیامدهای بالقوه. دنیای ژوراسیک ممکن است برخی از رئالیسم پایهای را که به پارک ژوراسیک حس «دراز کردن و لمس کردن آن» را از دست داده باشد.
اما جلوههای بصری بسیار پیشرفته، پیشرفتهای بسیار خلاقانه پارک و صحنههای اکشن به خوبی اجرا شده است. اساساً فیلم را به تجربهای تبدیل میکند که واقعاً هیجان یک پارک موضوعی را ارائه می دهد.
1. پارک ژوراسیک
پارک ژوراسیک تنها فیلم مورد علاقه من در این مجموعه نیست. این فیلم مورد علاقه من در تمام دوران است.
در اولین تماشای فیلم، زمانی که من یک نوجوان جوان عاشق فیلم بودم. به طور کامل توسط جادوی رویای جان هاموند غرق شدم و سپس با هرج و مرج کابوسوار فروریختن پارک پرچ کردم.
پارک ژوراسیک نه تنها اولین خاطره واضح من از شگفت زده شدن توسط جادوی فیلم را نشان داد. بلکه این اولین باری است که به یاد میآورم به طور کامل قدرت علم را درک کردهام.
اشتیاق غیرقابل مقاومت برای انجام کاری باورنکردنی چون میتوانید، و سپس غم از درک که آن قدرت با مسئولیت بزرگی همراه است.
از اولین تماشای من در تابستان 1993 می گذرد. و تا آخرین ساعت من در همین چند روز پیش، پارک ژوراسیک هرگز حتی یک اونس از جادوی خود را از دست نداده است. پارک ژوراسیک به یک معنا تبدیل به یک پتوی ایمنی شده است.
برای راهاندازی این فرنچایز، الهام بخشیدن به فیلمسازان برای دههها، و نقش مهمی در عاشق شدن من به سینما می باشد.
منبع : collider.com