حتی برای افرادی که عاشق کتاب هستند، یافتن فرصت خواندن کتاب می تواند یک چالش باشد. بنابراین، بسیاری به کتابهای صوتی و پادکست، جایگزینی مناسب برای خواندن قدیمی، تکیه میکنند.
میتوانید هنگام رفتوآمد یا تمیز کردن خانه، به آخرین پرفروشترینها کتاب ها گوش دهید. اما آیا واقعاً گوش دادن به کتاب با خواندن یک کتاب یکی است؟ بث روگووسکی، دانشیار آموزش در دانشگاه بلومزبورگ پنسیلوانیا، میگوید: من طرفدار کتابهای صوتی بودم، اما همیشه آنها را تقلب میدانستم.
برای یک مطالعه در سال 2016، روگووسکی فرضیات خود را مورد آزمایش قرار داد.یک گروه در مطالعهاش به بخشهایی از Unbroken، یک کتاب غیرداستانی درباره جنگ جهانی دوم اثر لورا هیلنبراند گوش دادند.در حالی که گروه دوم همان بخشها را در یک کتابخوان الکترونیکی و پادکست گوش دادند.
او شامل گروه سومی بود که هم زمان می خواندند و هم گوش می دادند. پس از آن، همه در آزمونی شرکت کردند که برای سنجش میزان جذب مطالب طراحی شده بود. روگووسکی میگوید: ما هیچ تفاوت قابلتوجهی در درک مطلب بین خواندن، گوش دادن، به طور همزمان پیدا نکردیم.
امتیاز یک برای کتاب های صوتی و پادکست؟
مطالعه روگووسکی به جای کتابهای چاپی سنتی از پادکست استفاده میکرد، و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد خواندن روی صفحه، یادگیری و درک مطلب را در مقایسه با خواندن از روی متن چاپی کاهش میدهد. بنابراین این امکان وجود دارد که اگر مطالعه او کتابهای سنتی را در مقابل کتابهای صوتی قرار میداد، کتابخوانی قدیمی میتوانست برتری پیدا کند.
اگر تعجب میکنید که چرا کتابهای چاپی ممکن است بهتر از خواندن کتاب مبتنی بر صفحه نمایش باشند، ممکن است به ناتوانی شما در اندازهگیری جایی که در یک کتاب الکترونیکی هستید مربوط باشد.
دانیل ویلینگهام، استاد روانشناسی در دانشگاه ویرجینیا و نویسنده کتاب Raising می گوید: هنگامی که در حال خواندن کتاب هستید، توالی رویدادها مهم است و دانستن اینکه در کجای کتاب قرار دارید به شما کمک می کند تا آن قوس روایت را بسازید.
بچه هایی که می خوانند. در حالی که کسانی که به پادکست گوش می دهند سعی میکنند با بیان اینکه چه مقدار از کتابی را که باقی ماندهاید، در درصد یا مدت زمانی تا پایان، این موضوع را تکرار کنند، به نظر نمیرسد که این اثر روایت محوری مانند خواندن از یک کتاب سنتی داشته باشد.
با توجه به تحقیقات بیشتر در مورد ویژگیهای فضایی رسانههای چاپی سنتی، این واقعیت که متن چاپ شده به یک مکان خاص در یک صفحه متصل میشود، به نظر میرسد به افراد کمک میکند آن را بهتر از متنهای مبتنی بر صفحه به خاطر بسپارند. همه اینها ممکن است مربوط به بحث کتاب صوتی و پادکست در مقابل کتاب باشد، زیرا مانند صفحه نمایش های دیجیتال، کتاب های صوتی از نشانه های فضایی کاربران در هنگام خواندن از متن چاپ شده محروم می شوند.
ریتم خواندن کتاب با پادکست متفاوت است.
ریتم های خودگردان مرتبط با خواندن نیز ممکن است کتاب ها را از کتاب های صوتی متمایز کند. ویلینگهام توضیح میدهد: حدود 10 تا 15 درصد از حرکات چشم در حین خواندن در واقع قهقرایی هستند. به این معنی که [چشمها] به عقب برمیگردند و دوباره چک میکنند. این خیلی سریع اتفاق میافتد، و به نوعی با فرآیند خواندن یک جمله همراه است.
او میگوید که این ویژگی خواندن تقریباً به طور قطع درک را تقویت میکند، و ممکن است تقریباً با شنوندهای قابل مقایسه باشد که از یک سخنران میخواهد «دست نگه دارد» یا چیزی را تکرار کند. او میگوید: «حتی همانطور که میپرسید، در گوش ذهن خود چیزی را که گوینده گفته است مرور میکنید. از نظر تئوری، میتوانید در حین گوش دادن به یک فایل صوتی، مکث کنید یا به عقب بپرید. او می افزاید: اما دردسری بیشتر دارد.
نکته دیگر این است که چه در حال خواندن یا گوش دادن به متنی باشیم، گهگاه ذهنمان سرگردان است. دیوید دانیل، استاد روانشناسی در دانشگاه جیمز مدیسون و یکی از اعضای پروژه آکادمی ملی علوم با هدف درک چگونگی یادگیری افراد میگوید چند ثانیه (یا چند دقیقه) میگذرد تا ما از این اقامتگاههای ذهنی کوچک خارج شویم و توجه خود را دوباره متمرکز کنیم.
اگر در حال مطالعه هستید، خیلی آسان است که به عقب برگردید و نقطه ای را که در آن منطقه بندی کرده اید پیدا کنید. دانیل میگوید اگر در حال گوش دادن به یک قطعه ضبط شده باشید، چندان آسان نیست.
به خصوص اگر با یک متن پیچیده دست و پنجه نرم می کنید، امکان عقب نشینی سریع و بررسی مجدد مطالب ممکن است به یادگیری کمک کند، و احتمالاً انجام این کار هنگام خواندن آسان تر از هنگام گوش دادن است. او میگوید: «ورق زدن کتاب به شما کمی استراحت میدهد. این مکث کوتاه ممکن است فضایی را برای مغز شما ایجاد کند تا اطلاعاتی را که جذب میکنید ذخیره یا مزه کند.
مطالعاتی در سال 2010 در خصوص خواندن کتاب و پادکست
دانیل در سال 2010 مطالعهای را انجام داد که نشان داد دانشآموزانی که به یک درس پادکست گوش میدادند در آزمون درک مطلب بدتر از دانشآموزانی که همان درس را روی کاغذ میخواندند، عمل کردند. او میگوید: «و گروه پادکست خیلی بدتر عمل کرد، نه کمی بدتر». او می گوید که در مقایسه با خوانندگان، شنوندگان به طور متوسط 28٪ امتیاز کمتری در مسابقه کسب کردند .
در مورد تفاوت بین نمره A یا D جالب اینجاست که در شروع آزمایش، تقریباً همه دانش آموزان می خواستند در گروه پادکست باشند. دانیل میگوید: اما درست قبل از اینکه مسابقه را به آنها بدهم، دوباره از آنها پرسیدم که میخواهند در کدام گروه باشند، و بیشتر آنها نظرشان تغییر کرده بود . آنها میخواستند در گروه خواندن باشند. آنها میدانستند که چیزهای زیادی یاد نگرفتهاند.
او میگوید این امکان وجود دارد که با تمرین، شنوندگان بتوانند به خوانندگان کمک کنند. او میگوید: «ما در کاری که انجام میدهیم خوب میشویم، و اگر به خودتان آموزش دهید که انتقادیتر گوش کنید، میتوانید شنونده بهتری شوید. (همین امر می تواند در مورد خواندن مبتنی بر صفحه نیز صادق باشد؛ برخی تحقیقات نشان می دهد که افرادی که “یادگیری از صفحه نمایش” را تمرین می کنند در آن بهتر می شوند.) دانیلز می گوید، اما ممکن است برخی «موانع ساختاری» نیز وجود داشته باشد که مانع یادگیری از مطالب صوتی شود.
برای یک چیز، شما نمی توانید چیزی را که می شنوید خط بکشید یا برجسته کنید. و بسیاری از “این مهم است!” نشانههایی که در کتابهای درسی نشان داده میشوند. چیزهایی مانند کلمات پررنگ یا بخشهایی از اطلاعات مهم – به راحتی در رسانههای مبتنی بر صوتی تاکید نمیشوند.
نقاط قوت پادکست ها
اما کتاب های صوتی و پادکست ها نقاط قوتی نیز دارند. ویلینگهام می گوید که انسان ها ده ها هزار سال است که اطلاعات را به صورت شفاهی به اشتراک می گذارند، در حالی که کلمه چاپی اختراع بسیار جدیدتری است. او توضیح میدهد: «وقتی در حال مطالعه هستیم، از بخشهایی از مغز استفاده میکنیم که برای مقاصد دیگر تکامل یافتهاند، و ما آنها را MacGyvering میکنیم تا بتوان آنها را برای وظیفه شناختی خواندن به کار برد.»
از سوی دیگر، شنوندگان می توانند اطلاعات زیادی را از حرکات یا لحن های گوینده به دست آورند. طعنه از طریق صدا بسیار راحت تر از متن چاپ شده منتقل می شود. او میافزاید، افرادی که صدای شکسپیر را با صدای بلند میشنوند، معمولاً معنای زیادی را از اجرای این بازیگر دریافت میکنند.
با این حال، یک عامل نهایی ممکن است مقیاس درک و حفظ را به نفع خواندن منحرف کند، و آن مسئله چندوظیفه بودن است. ویلینگهام میگوید: «اگر سعی میکنید در حین انجام دو کار یاد بگیرید، دیگر یاد نخواهید گرفت. حتی فعالیتهایی که کم و بیش میتوانید با خلبان خودکار انجام دهید (مثل رانندگی یا شستن ظرفها) به اندازهای از توجه شما را میگیرد که مانع یادگیری شود. او میگوید: «من همیشه در حین رانندگی به کتابهای صوتی گوش میدهم، اما سعی نمیکنم به چیز مهمی برای کارم گوش دهم.
او اضافه میکند که اگر برای اوقات فراغت میخوانید یا گوش میدهید، نه برای کار یا مطالعه، تفاوت بین کتابهای صوتی و چاپی احتمالاً «سیبزمینیهای کوچک» است. من فکر می کنم همپوشانی بسیار زیادی در درک یک متن صوتی در مقایسه با درک یک متن چاپی وجود دارد.
منبع: time.com